English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (299 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drag bunt U ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
fit to work U اماده برای کارکردن
ready to die U اماده برای مرگ
prompt to go U اماده برای رفتن
on offer U اماده برای فروش
to fit with U اماده کردن برای
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
batted U گل اماده برای کوزه گری
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
on guard U اماده برای دفاع باشید
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
cover U اماده برای برگرداندن توپ
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
covers U اماده برای برگرداندن توپ
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
bats U گل اماده برای کوزه گری
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
bat U گل اماده برای کوزه گری
up and running U اماده برای عملیات کامل
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
lime paste U اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
putts U ضربه برای انداختن به سوراخ
putted U ضربه برای انداختن به سوراخ
kickable U اسان برای ضربه زدن با پا
putt U ضربه برای انداختن به سوراخ
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
blast U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blasts U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
rugby point U 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
approach U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
approached U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
in distance U نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
approaches U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
stop and go U پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
in the event of U درصورت
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
failings U درصورت کوتاهی از
failing U درصورت کوتاهی از
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
quick kick U کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
lay up U ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
doubled up U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
gash U جای زخم درصورت
on the surface U درصورت فاهر از بیرون
gashing U جای زخم درصورت
gashes U جای زخم درصورت
blackhead U جوش کوچک درصورت
blackheads U جوش کوچک درصورت
gashed U جای زخم درصورت
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
also eligible U اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
privileged U مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
buyer's option to duble U خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
replication U 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
imperialism U استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
races U دویدن
Running <adj.> U دویدن
to run through U دویدن
raced U دویدن
doubled up U دویدن
race U دویدن
doubled U دویدن
runs U دویدن
run U دویدن
double U دویدن
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
tracks U مسابقه دویدن
outrun U در دویدن جلوافتادن
leap U جستن دویدن
leaped U جستن دویدن
cursorial U مستعد دویدن
scuttles U بسرعت دویدن
on the go <idiom> U مشغول دویدن
tracked U مسابقه دویدن
track U مسابقه دویدن
run for it <idiom> U به ضرب دویدن
trig U تر وتمیز دویدن
re-ran U دوباره دویدن
scuttling U بسرعت دویدن
re-run U دوباره دویدن
re-running U دوباره دویدن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com